سفارش تبلیغ
صبا ویژن
معیارهای من برای انتخاب همسر آینده!! 

سلام.قبل از هر چیز فرا رسیدن ماه مبارک رمضان رو بهتون تبریک می گم.امیدوارم نماز روزه های همتون مورد قبول خدای مهربون قرار گرفته باشه.راستی توی طرح ختم قرآن برنامه ی خانواده شرکت کردید؟اگه تا امروز ثبت نام نکردید توصیه می کنم حتما به این آدرس سری بزنید و اسم نویسی کنید.اینجوری می تونید با خوندن یه صفحه از قرآن در بزرگ ترین برنامه ی ختم قرآن سراسری کشور شرکت کنید.تا اونجا که من خبر دارم با این برنامه امروز ظهر حدود 114 بار ختم قرآن توی سراسر کشور انجام شد.

 

....................................................................................................................................

 

یه جا شنیدم که هر جوونی قبل از ازدواج باید معیار ها و ملاک های صریح و روشنی در مورد خصوصیات همسر مورد علاقه ش در ذهنش داشته باشه و هر وقت موقعیتی پیش اومد قبل از گرفتن هر تصمیمی به اون معیار ها مراجعه کنه.

اول این فکر به نظرم خنده دار می رسید ولی دیشب که سعی کردم به دلایل این حرف فکر کنم به نتایج مهمی رسیدم.

به نظرم این کار فواید زیادی داره : اول اینکه قبل از هر چیز باعث می شه شناخت بهتر و روشن تری نسبت به خودمون پیدا کنیم و بفهمیم واقعاً معیارهامون برای زندگی آینده چیه؟

فایده ی بعدی اینه که  این کار باعث می شه هر وقت موقعیتی برامون پیش اومد دست و پامونو گم نکنیم و توی تصمیم گیری دچار اشتباه نشیم.

دونستن معیارهامون باعث می شه که یاد بگیریم با چشم باز عاشق بشیم و قبل از اینکه به کسی علاقه مند بشیم سعی کنیم بهتر بشناسیمش و با معیار همون انطباقش بدیم.

 

می دونید مشکل ما جوونای ایرانی( به خصوص دخترای ایرانی)اینه که هیچ وقت در مورد ازدواج راحت صحبت نمی کنیم.اصلاً تا حدودی افت کلاس می دونیم که در مورد این چیزا حرف بزنیم! حتماً خودتون بارها این جملات رو شنیدید و یا حتی بارها به کارش بردید:(من و ازدواج؟وا چه حرفا می زنی؟! اصلاً به من میاد که به این چیزا فکر کنم؟!...یا مثلاً:من که لا اقل تا 10 سال دیگه حاظر نیستم اصلاً به اینجور مسائل فکر کنم!)

بعضی هامون هم تا اسم ازدواج میاد سرخ می شیم بنفش می شیم سرمونو می ندازیم پایین!مثلاً می خوایم بگیم بهمون بر خورده یا خجالت کشیدیم!

 

الآن هزارتا کتاب توی بازار هست با عنوان های:(راه های انتخاب همسر...آیین همسر داری...با مردهای بد اخلاق چه کنیم...چگونه به همسر خود اظهار محبت کنیم...و از این جور حرفها). اصلاً تا حالا هیچ کدوم جرأت کردیم از اینجور کتابا بخریم؟البته گاهی وسوسه می شیم ،از کنارشون رد می شیم و مثل خنگا به عنوان هاشون زل می زنیم! بعد هم می گیم این مال زن و شوهر هاست!حتی می ترسیم کسی ما رو در حال نگاه کردن به کتابا ببینه!با خودمون می گیم اگه آشنایی ما رو ببینه حتماً می گه طرف شوهر می خواد...یا مثلاً پسره هنوز زن نگرفته داره کتاب آیین همسر داری می خونه!!

مثلاً خود من.چند روز پیش یه کتاب دیدم با عنوان«مردانی که عاشق نمی شوند»تیترش برام جالب بود اما با خودم گفتم آخه من چه سنخیتی با این کتاب دارم؟یکی اینو خونه دست من ببینه چی می گه؟!

 

ما خودمون رو زندانی سنت های نا درست کردیم.حالا فکر می کنید نتیجه ش چی می شه؟هیچی بدون داشتن اطلاعات درست راجع به خودمون، و بدون شناخت نسبت به طرف مقابل ازدواج می کنیم.بعد که به مشکل بر خوردیم تازه می ریم سراغ کتابایی که قبل از ازدواج باید می خوندیمو سعی می کنیم با چیزایی که توی اون کتابا می خونیم همسرمونو تغییر بدیم!!غافل از اینکه اصلاً از ابتدا اشتباه کردیم و انتخاب غلطمون رو نمی تونیم به وسیله ی  نوشته های کتاب عوض کنیم!

 

....خوب حالا زیاد غصه نخورید!هنوز فرصت دارید! تا شکست خیلی فاصله دارید اگه...کافیه یه کاغذ و قلم بر دارید و بی رودربایستی معیارهای واقعی تون رو برای انتخاب همسر آینده بنویسید و دیگه هم از این به بعد از کنار قفسه ی کتابای ممنوعه با ترس و لرز رد نشید!!ضمناً می تونید برای گسترش دادن این فرهنگ و کمرنگ کردن سنت های نادرست معیارهاتونو توی وبلاگتون منتشر کنید! برای اینکه ترستون بریزه من این کارو می کنم تا شما هم یاد بگیرید!می تونید معیارهای من برای انتخاب همسر آینده رو در قسمت ادامه ی مطلب بخونید!

 

موضوع انشاء:معیارهای شما برای انتخاب همسر!

 

بی مقدمه می رم سر اصل مطلب:

 

1-به معنای واقعی یه مرد باشه.مرد باشه یعنی بچه نباشه،خاله زنک نباشه،لوس نباشه، ترسو نباشه و از این جور چیزا! ضمناً از خودم هم بزرگ تر باشه(لااقل 6_7 سال!)

 

2-به یه سری چیزا ایمان داشته باشه؛حداقل توی قلبش.

 

3-اخلاقش غیر قابل تحمل نباشه و عادت های غیر قابل تحمل هم نداشته باشه.

 

4-بتونه راحت در مورد چیزی که می خواد، چیزی که فکر می کنه و چیزی که احساس می کنه حرف بزنه و خواسته ها و حرفاشو بیش از حد تو خودش نریزه.

 

5-در مقابل، این امکان رو به وجود بیاره که من هم بتونم راحت باهاش حرف بزنم.

 

6-هیچ وقت سعی نکنه پرده های احترام بینمون رو پاره کنه.

 

7-کمکم کنه تا بهتر خصوصیاتشو بشناسم.کمکم کنه تا تشخیص بدم چه مواقعی عصبانی و ناراحته و توی این موقعیت ها من چیکار می تونم براش انجام بدم؟

 

8- هر وقت احتیاج به خلوت کردن با خودشو داشت بهم بگه و در مقابل درک کنه که من هم توی بعضی از موقعیت ها احتیاج دارم که تنها باشم.

 

9-هر وقت چیزی ازم می خواست یا هر وقت گله ای ازم داشت رکّ و راست بهم بگه و سعی نکنه با طعنه و کنایه و رفتارهای عجیب و غریب اینو بهم بفهمونه.

 

10-صداقت داشته باشه و بتونه راحت باهام حرف بزنه.اجازه بده یه جوّ منطقی و دوستانه بینمون جریان داشته باشه.سعی کنه چیزی رو ازم مخفی نکنه و اجازه نده پل های اعتماد بینمون خراب بشه.بیش از حدّ متعارف هم بدبین یا حسود نباشه.

 

11-دوستم داشته باشه.این خیلی مهمه!!البته لزومی نداره مدام اینو بهم بگه!کافیه اینو یه بار احساس کنم.راستش مرد رومانتیک و خیلی احساساتی چیزی نیست که من واقعاً بخوام!

 

12-با شخصیت باشه.جوری باشه که توی جمع بهش افتخار کنم.جدی، مؤدب و اهل تفکر.البته با خشک بودنش اصلاً موافق نیستم...بهتره اینجوری بگم:موقعیت شناس باشه و انعطاف پذیر.یعنی در هر موقعیت و مکانی، مناسب با همون موقعیت و مکان رفتار کنه.گاهی جدی و محکم و گاهی هم شوخ و صمیمی.

 

13-ظاهر و تیپش هم برام خیلی اهمیت داره.لباسای جلف نپوشه.قدّش زیادی کوتاه نباشه.زیادی چاق نباشه و زیادی هم لاغر نباشه.خوش لباس باشه و به ظاهرش اهمیت بده(البته نه بیشتر از حدّ لازم و طبیعی)ترجیحاً سرش کم مو و در واقع بی مو نباشه!البته لازم نیست خوشگل باشه!فقط کافیه قیافه ش برام غیر قابل تحمل نباشه.بیشتر از خوش قیافگی،خوش تیپ بودنش برام اهمیت داره!یعنی ترکیبی از قد و هیکل+نحوه ی لباس پوشیدن!

 

14-آهان داشت این یکی رو یادم می رفت.اینم خیلی اهمیت داره که بتونه از عهده ی اداره ی زندگی یه خانواده بر بیاد.منظورم این نیست که ثروتمند و پولدار باشه.ولی ملزومات ابتدایی تشکیل زندگی رو داشته باشه.یعنی یه کار ثابت و مطمئن،ویه جایی برای زندگی کردن!(یا توانایی اجاره ِ یه جایی برای زندگی!) در هر حال بتونه شرایط یه زندگی نرمال رو به وجود بیاره.

 

 

خوب حالا باید دید همچین آدمی رو از کجا می شه پیدا کرد؟!

احتمالاً باید سفارششو داد به یه کارخونه تا بسازنش!

به هر حال این بود انشای من در مورد معیارهایی برای انتخاب همسر آینده!!نقطه.پایان.

 


نوشته شده توسط مینا در سه شنبه 85/7/4 و ساعت 12:1 صبح 
نظرات دیگران()
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا