سلام
خوبي مينا خانومي ؟؟؟ مرسي از نظر لطفت عزيز ...
اول از همه خدا باباي عزيزت رو بيامرزه ، واقعا متاسفم .
اعترافاتت رو خوندم ... جالب بود مخصوصا سوزوندن ماكاروني و تجربه ي مشترك خيلي از دختر خانوماي كد بانوي ايروني از جمله خود من !!! راستي جمعه ها جاي همه تو خوابگاه ما خاليه ، آخه فقط جمعه ها بهمون غذا نميدن و اين ابَر كار عظيم ! و بايد خودمون انجام بديم و چه خوب هم از عهده ش بر ميايم !!!
در مورد انتخابت هم بايد بگم خيلي دوست دارم منم اعتراف كنم ولي هنوز جراتش و پيدا نكردم شايد يه روز ي ... نمي دونم ؟؟؟
راستي يادم باشه برم حساب داداشيَم برسم
باي گلم