• وبلاگ : مثل زندگي
  • يادداشت : اعترافات يك دختر مريخي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    خوبي مينا خانومي ؟؟؟ مرسي از نظر لطفت عزيز ...

    اول از همه خدا باباي عزيزت رو بيامرزه ، واقعا متاسفم .

    اعترافاتت رو خوندم ... جالب بود مخصوصا سوزوندن ماكاروني و تجربه ي مشترك خيلي از دختر خانوماي كد بانوي ايروني از جمله خود من !!! راستي جمعه ها جاي همه تو خوابگاه ما خاليه ، آخه فقط جمعه ها بهمون غذا نميدن و اين ابَر كار عظيم ! و بايد خودمون انجام بديم و چه خوب هم از عهده ش بر ميايم !!!

    در مورد انتخابت هم بايد بگم خيلي دوست دارم منم اعتراف كنم ولي هنوز جراتش و پيدا نكردم شايد يه روز ي ... نمي دونم ؟؟؟

    راستي يادم باشه برم حساب داداشيَم برسم

    باي گلم