• وبلاگ : مثل زندگي
  • يادداشت : اعترافات يك دختر مريخي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ياس 

    سلام مينا

    خوبي؟

    سلام ممنون سر زدي دوستم
    چون اقتدا به جعفر طيّار كرده‏ ايم
    پرواز ماست با پرِ جان در فضاي دوست
    در پيروي ز خطّ علمدار كربلاست
    دستي كه داده‏ ايم به راه رضاي دوست
    سلام وبلاگ جالبي داري خوشحال ميشم يه سري هم به ما بزني
    ..........................................."يا حسين"...........................................

    گر سلطنت بلد نباشم .سلطنت نميکنم...اگر زندگي بلد نباشم زندگي نمي کنم ...اما اگه دوست داشتن رو بلد نباشم به خاطر تو ياد ميگيرم: زندگي زندان عشق است كه ما بدان دل باختيم خوبي هايش را نديديم با بدي هايش ساختيم

    سلام .. ببخشيد اينقدر دير اومدم .. آخه در بستر بيماري بودم .. هنوزم خوب نشدم .. موفق باشي .. باباي

    سلام مينا خانم!

    بس بود؟؟ راضي هستي يا نه؟

    خبرش رو بهم بده

    يا علي

    سلام

    خوبي مينا خانومي ؟؟؟ مرسي از نظر لطفت عزيز ...

    اول از همه خدا باباي عزيزت رو بيامرزه ، واقعا متاسفم .

    اعترافاتت رو خوندم ... جالب بود مخصوصا سوزوندن ماكاروني و تجربه ي مشترك خيلي از دختر خانوماي كد بانوي ايروني از جمله خود من !!! راستي جمعه ها جاي همه تو خوابگاه ما خاليه ، آخه فقط جمعه ها بهمون غذا نميدن و اين ابَر كار عظيم ! و بايد خودمون انجام بديم و چه خوب هم از عهده ش بر ميايم !!!

    در مورد انتخابت هم بايد بگم خيلي دوست دارم منم اعتراف كنم ولي هنوز جراتش و پيدا نكردم شايد يه روز ي ... نمي دونم ؟؟؟

    راستي يادم باشه برم حساب داداشيَم برسم

    باي گلم

    سلام ميناي عزيز: بار اول كه اينجا ميام اعترافات زيادي رو خونده بودم ؛ مال شما حال و هواي مخصوصي داشت .

    خدا پدرتان را رحمت كند.

    من هم به دعوت آبجي كوچيكه اعتراف كردم بيا بخون شايد برات جالب باشه .

    موفق باشي.

    سلام

    الحمدلله خاطرات شيرين و بخوشي تمام شده اند

    و به جاي بدي ختم نشده اند

    شاد باشيد

    ببخشيد اشتباه شد اسم من بيتا نيست من مارالم!
    سلام . اولين باره كه به وبلاگت اومدم اعترافات جالبي بود شاد باشي

    سلام.از لطفتون ممنونم.

    منم اومدم

    راستي خدا پدرتون رو رحمت كنه.

    چه جلب !
    جراتت قابل تحسينه !
    اما كاش مي شد همه چيز رو گفت من كه در بلاگمو مي خوام تخته كنم؟!
    يه ديد بزني همش شيطنته!

    سلام خانوم خانوما....:boos

    من كه ترسيدم اعتراف كنم ولي خوش بحالت كه....:dang

    عجب!!!ميتونم فلسفه نگه داشتن كرم چيه؟؟:khob?

    من كه دركش نميكنم ...!!!!:-j

    نداشتن عيد رو هم من چند باري تجربه داشتم ولي نه اينجوري!!!:okh

    برم ديگه !!

    تو هم كم شيطوني كن ..

    .يعني چي ؟؟

    وقت عروسيت كه نميپرسند تو نت ميري يا نه ميپرسند چند بار غذا سوزوندي...؟:her her

    من كه نمي يام خواستگاريت:balbal

    فعلا يا حق

    سلام مجدد

    جالب بود

    مخصوصا اون بخش كرماش!

    بچه ها كاراي جالبي ميكنن

    يادمه پسر برادرم وقتي 4 يا 5 سالش بود يه بار يه مشت كرم از انواع مختلف گرفته بود ريخته بود تو يه ظرف آب بعد يه تيله انداخته بود تو ظرف و بهشون ميگفت حالا بازي كنيد....

    خلاصه جالب بود

    موفق باشي و شاد

    فعلا

       1   2      >