سرنوشت شوم من در سال 85!!! - مثل زندگی |
سلام.فرارسیدن سال نو رو به همه ی شما تبریک می گم.ببخشید انقدر دیر کردم آخه این چند روز اخیر منو کامی جون هر دومون مرخصی استعلاجی بودیم.هر چند کامی جون دوباره دیشب قاط زد ودر حال حاضر هم زیر دستان توانگر داداشم در حال f.disk شدنه و منم دارم از کامی جون داداشی استفاده می کنم!خودم هم که...اِی الحمدا...خوبم ولی هنوز سرفه می کنم.خوب بگذریم...می خواستم بهتون توصیه کنم اگه هنوز فیلم "چپ دست"رو ندیدید یه سری به سینما بزنید و از تماشای یه فیلم رومانتیک با چاشنی پر رنگ طنز لذت ببرید..... راستی بچه ها شما به این موضوع اعتقاد دارید که هر اتفاقی اول سال براتون بیفته تا آخر سال همینطور تکرار می شه؟من که شخصاً اعتقاد ندارم ولی یه چیزی براتون تعریف می کنم که خیلی جالبه:پارسال بعد از سال تحویل که از خونه اومدیم بیرون برای رفتن به عید دیدنی هنوز پامو از خونه بیرون نذاشته بودم که پام پیچ خوردو خوردم زمین،جاتون خالی لباس عید و کفش وشخص اینجانب جمیعاً حسابی داغون شدیم از همون ماه فروردین بود که زمین خوردن های من در سال84 به شیوه های مختلف شروع شد که بدترینهاش لیز خوردن و پرت شدن از 15 پله تو دانشگاه بود که البته خدا رحم کرد و دانشکده زیاد شلوغ نبود و زیاد ضایع نشدم.یکی دو هفته بعدش هم تو یکی از خیابونای شلوغ پهن شدم کف پیاده رو و حسابی زخمو زیلی شدم جالب تر از همه اینکه 28 اسفند یعنی آخرین روز سال هم وقتی می خواستم از روی جوب یکی از خیابونا بپرم بازم خوردم زمین وکلکسیون زمین خوردن های 84 همینجا تموم شد!(یکی نیست بگه پس پل رو واسه چی اختراع کردن!)به هر حال سال 84 با همه ی خوبی ها و بدی ها و زمین خوردن هاش گذشت ولی شما فکر می کنید با این تفاسیر وقتی درست روز اول سال نو مریض شدم تا آخر سال چه سرنوشت شومی در انتظارمنه؟!!! نوشته شده توسط مینا در پنج شنبه 85/1/3 و ساعت 2:50 عصر
نظرات دیگران() |
نوشته ها? پ?ش?ن
جستجو
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبر نامه
وضعیت من در یاهو
موسیقی وبلاگ
|
|